English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
matter of fact U حقیقت امر
matter-of-fact U حقیقت امر
the f.of the matter U حقیقت امر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reserve U کتمان حقیقت
reserves U کتمان حقیقت
reserving U کتمان حقیقت
untruthful U خلاف حقیقت
untruth U خلاف حقیقت کذب
untruths U خلاف حقیقت کذب
fact U حقیقت
facts U حقیقت
realities U حقیقت
reality U حقیقت
realism U مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
veritable U قابل اثبات حقیقت
actually U در حقیقت
unreality U عدم حقیقت
mincingly U با احتیاط با فرو گذاری حقیقت
truth U حقیقت
truths U حقیقت
rationalism U سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
axiom U حقیقت اشکار
axiom U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms U حقیقت اشکار
axioms U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
action U در حقیقت آن منو انتخاب میشود
actions U در حقیقت آن منو انتخاب میشود
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
understatement U کتمان حقیقت
understatements U کتمان حقیقت
understate U حقیقت را افهار نکردن
understated U حقیقت را افهار نکردن
understates U حقیقت را افهار نکردن
understating U حقیقت را افهار نکردن
disabuse U از حقیقت اگاه کردن
disabused U از حقیقت اگاه کردن
disabuses U از حقیقت اگاه کردن
disabusing U از حقیقت اگاه کردن
act U حقیقت
acted U حقیقت
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
factual U حقیقت امری
factually U حقیقت امری
verities U صحت حقیقت
verity U صحت حقیقت
yea U در حقیقت
principle U حقیقت مبادی واصول
apodeictic U شامل یا مستلزم بیان حقیقت
apodictic U شامل یا مستلزم بیان حقیقت
approving truth U حقیقت مسلم
as a matter of fact U حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
erroneousness U عدم حقیقت
falsi crimen U مخفی کردن حقیقت
half truth U حقیقت ناقص
in point of fact U حقیقت امر اینست که
in reality U در حقیقت
in sooth U در حقیقت
in truth U در حقیقت
low dwon U حقایق امر اصل حقیقت
oversoul U حقیقت مطلق
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
quantity equation U معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
suppressio veri U کتمان حقیقت
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
tao U حقیقت طریقت
that is about the size of it U حقیقت امراین است
the face remains U حقیقت همانست
thing in itself U حقیقت غایی
to raise a dust U اب راگل الودکردن حقیقت راپنهان کردن
to thrash out the truth U حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
truth drug U داروی کشف حقیقت
truthless U عاری از حقیقت
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
veridical U از روی حقیقت گویی
verism U حقیقت گرایی
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
Nothing hurts like the truth. U حقیقت تلخ است
I know it for a fact. U این یک حقیقت مسلم است
To speak the truth. U حقیقت را گفتن
The fact of the matter is. . . . . . . U حقیقت امر اینست که ...
hold up <idiom> U اثبات حقیقت
like hell <idiom> U با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
shoe is on the other foot <idiom> U برخلاف حقیقت
smoke out <idiom> U درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
truthful <adj.> U راست [با حقیقت]
indeed [admittedly] <adv.> U در حقیقت
admittedly <adv.> U در حقیقت
to be sure <adv.> U در حقیقت
tell the truth U حقیقت را گفتن
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
The truth was known to no one other than himself. U هیچ کس به غیر از خود او [مرد] حقیقت را نمی دانست.
That's not so! U این حقیقت ندارد!
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com